۱۳۹۵ شهریور ۲۶, جمعه

طنز! چه طنزی؟

این یک نوشته طنز است از نیویورکر ، اگر احتیاج به قلقلک پیدا کردید تعجبی ندارد
:عنوان مطلب به انگلیسی
SCIENTISTS: EARTH ENDANGERED BY NEW STRAIN OF FACT-RESISTANT HUMANS
By Andy Borowitz , MAY 12, 2015

دانشمندان : زمین در خطر گونه ای جدید از انسان مقاوم در برابر واقعیت است
نوشته: اندی باراویتز، 12 می 2015

مینیاپولیس (باراویتز گزارش می کند)- دانشمندان در مورد گونه ای جدید از انسان مقاوم در برابر واقعیت  یافته اند که توانایی زمین برای ادامه حیات را تهدید می کند، این گزارش یک مطالعه جدی است.
این پژوهش که توسط دانشگاه مینه سوتا انجام شده، گونه بسیار بدخیمی از انسان را شناسایی کرده است که تقریبا  در برابر هرگونه دانش قابل اثباتی ایمنی دارد و دانشمندان در مورد نحوه مبارزه با آنها انگشت به دهان مانده اند.
 دیویس لاگسدن، یکی از دانشمندانی دخیل در این پروژه مطالعاتی بیان داشت: "این گونه انسانی ظاهرا همه توانایی های لازم برای رسیدن و تحلیل اطلاعات را دارند، و در عین حال،معلوم نیست چطور، سیستم دفاعی توسعه یافته ای دارند که عملا باعث شده آن توانایی ها به کلی معطل بماند"
لاگسدن با حالتی نگرانی آور می افزاید "از آنجا که واقعیات چند برابر شده اند، مقاومت آنها نیز در برابر آن واقعیات رشد پر قوت تری داشته است"
با توجه به اینکه دانشمندان تصور روشنی از ساز و کار مانع  حذب داده ها توسط انسانهای  ضد واقعیت ندارند، این نظریه را مطرح کرده اند که این گونه انسانی احتمالا توانایی ره گیری و طرد نمودن اطلاعات را در مسیر اعصاب شنوایی به مغز تکامل داده اند. لاگسدن می گوید "عملکردهای طبیعی آگاهی انسان کاملا خنثی شده است"
لاگسدن در حالیکه بر ارزیابی مبهم مطالعه تاکید می کند ابراز امیدواری می نماید که در آینده تهدید انسان های ضد واقعیت کاهش یابد "تحقیقات ما بسیار ابتدایی است اما احتمال دارد که زمانی که آنها در شرایط  فقدان آب و غذا یا اکسیژن قرار بگیرند نسبت به واقعیت آمادگی پذیرش بیشتری پیدا کنند"
http://www.newyorker.com/humor/borowitz-report/scientists-earth-endangered-by-new-strain-of-fact-resistant-humans

۱۳۹۳ آذر ۱۴, جمعه

حقوق و فرهنگ

یکی جانی است ما را شادی انگیز
که گر ویران شود عالم، بسازیم
حقوق اساسی که نتواند خود را با فرهنگ ایران عجین کند و از آن مایه بگیرد حقوق سیاسی نیست.در دانشکده به ما آموختند که حقوق اساسی همان حقوق سیاسی است، به نظر من چنین آموزه ای اشکال دارد. نه که در قید الفاظ بمانم اما حقوق اساسی باید از فرهنگ مایه بگیرد. فرهنگ ملت حقوق اساسی او را تعیین می کند، حقوق سیاسی یعنی حقوق قدرت. قدرت اگر از فرهنگ مایه نگیرد حکومت مبتنی بر قانون شعاری بیش نخواهد بود.

نیروی فرهنگ

چیزی را با زور و زور زدن نمی توان به دریای فرهنگ ملت ریخت.این دریایی است در بلندی های قاف! که بیان ها به نیروی خویش به آن واصل می شوند. هر طمع خامی که از یک شخص یا صنف نیرو می گیرد به این بحر زاخر راه ندارد، فرهنگ بیانی است که نیروی خود را از برآیند ملت می گیرد نیرومند می شود و در جان و جهان ملت جریان می یابد و صعود می کند و در این دریا موج می شود که هم سر و هم پاست.
فرهنگ گل سر سبد است. اندازه و معیار است چون از هم نوایی و همآهنگی به دست آمده نه از دستور و امر.دستور قدرت سیاسی فارغ از اندازه همگان و تابع میل و هوس حکام و زورمندان است.با قدرت=واقعیت چند صباحی به پیکر ملت ملق می شود و سرانجام روزی ضعف بر غالب شده خواهد افتاد.این بیان سقوط سیاسی و ماندگاری ملت است. 

حیات فرهنگی

مجموعه بیان های نشسته در جان ملت=جانان=خدا، دریای فراخکرت اوست. بیان همه فرزانگان همچون رودهایی به این دریا می ریزند.دریایی فوق حیات فردی و عصری ملت.مایه نداوم حیات ملت=فرهنگ. ما ز دریاییم و دریا می رویم (مولوی) .خدا=سیمرغ=جانان محافظ این بیان های میبن از هر گزندی است.
در لغتنامه ذیل ترکیب وکیل دریا می فرماید:«وکیل دریا...مرغی است افسانه ای که آن را طیطو هم گویند. سیمرغ دریا. در کلیله چ 1 قریب ص 102، 103 و چ مینوی ص 110 وکیل دریا آمده و در همان داستان از او به سیمرغ تعبیر شده است . در کلیله ٔ عربی ابن مقفع چ مرصفی چ 5 ص 227 وکیل البحر و در حاشیه وکیل البحر و فی بعض النسخ الموکل بالبحر و در چاب لویس ص 107 الموکل بالبحر (دو جا) آمده است و از سیاق مثل چنین به دست می آید که حیوانی است دریائی یا افسانه ای که وجود خارجی ندارد. وکیل هم در این ترکیب به معنی موکل و مظهر و سمبول است .رودکی هم در کلیله و دمنه ٔ منظوم گفته : 
پادشا سیمرغ دریا را ببرد
خانه (خایه ) و بچه بدان تیتو سپرد.
سیمرغ معروف هم در روایات زردشتی در میان دریا جای دارد. در «رشن یشت » بند 17 آمده : و اگر هم تو ای رشن پاک در بالای درخت سئنه [ سیمرغ ] باشی در میان دریای فراخکرت [ آن درختی که ] داروهای نیک در بر دارد و دارای داروهای درست و درمان بخش است (درختی که ) «همه رادرمان بخش » نام دارد و در آن تخمهای همه ٔ گیاهان نهاده شده ما تو را به یاری میخوانیم . دریای فراخکرت را برخی دریای خزر و بعضی دریای عمان دانسته اند. در فرهنگهای پارسی و اشعار قدماء «سیرنگ » به معنی سیمرغ آمده ، بیت ذیل از فردوسی در دست است :
از آن جایگه بازگشتن نمود
که نزدیک دریای سیرنگ بود.
دریای سیرنگ ممکن است به دو معنی گرفته شود: 1- دریایی که سیمرغ در آن می زیست . 2- دریای موسوم به سیرنگ . به هرحال در این بیت تأثیر روایت کهن سال اوستا (مبنی بر زیستن سیمرغ در دریا) هویداست . (فرهنگ فارسی معین ).»

حقوق اساسی

واقعیات سیاسی اجتماعی ما پیکر جامعه و دوران ماست، و #ناکجا  روح ملی ما. این است که ملت ایران در تاریخ دوام آورده و کهن گشته است. چون جان و جانان او از گزند حوادث و واقعیت ها در امان است.واقعیات سیاسی اجتماعی دائما در مرگ و تغییرند اما روح ملی زنده و جاری است و با هر تغییر در قدرت سیاسی از میان نمی رود.ملت بی ناکجا که واقیعت همه حیثیت و هویتش باشد با هر سقوط سیاسی مضمحل می گردد.این چنین است که حقوق اساسی ما (برخلاف قانون اساسی) بر پایه واقعیات روز شکل نمی گیرد.